کد مطلب:313705 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:170
آمده ام تا مسلمان شوم
حجةالاسلام والمسلمین آقای حاج سید محمد محدث اشكوری در شب سوم ذی قعده ی 1414 ه ق در مسجد اعظم قم برای مؤلف نقل كرد كه:
[ صفحه 549]
17. در سال 1347 شمسی در مسجد كاسه فروشان رشت خدمت آیت الله آقای حاج سید محمود ضیابری «قدس سره» بودم.
شخصی به محضر آقای ضیابری آمد و گفت: من ارمنی هستم و خدمت شما آمده ام كه مسلمان بشوم. اسم من را هم می خواهم ابوالفضل بگذارید. آقا فرمودند:
به چه سبب این اسم را انتخاب كردی؟ ارمنی گفت: از تهران به طرف رشت می آمدم. در جاده، ماشین من ترمز برید و به طرف دره به حركت درآمد. هر چه پیشوایان خودمان را صدا زدم، كمتر اثر دیدم. یكدفعه گفتم: ای ابوالفضل مسلمان ها، به دادم برس! بلافاصله گویا ماشین در زمین میخكوب شد و از مرگ حتمی نجات پیدا كردم. حالا آمده ام خدمت شما تا مسلمان بشوم و اسمم را هم ابوالفضل بگذارید.
[ صفحه 549]
17. در سال 1347 شمسی در مسجد كاسه فروشان رشت خدمت آیت الله آقای حاج سید محمود ضیابری «قدس سره» بودم.
شخصی به محضر آقای ضیابری آمد و گفت: من ارمنی هستم و خدمت شما آمده ام كه مسلمان بشوم. اسم من را هم می خواهم ابوالفضل بگذارید. آقا فرمودند:
به چه سبب این اسم را انتخاب كردی؟ ارمنی گفت: از تهران به طرف رشت می آمدم. در جاده، ماشین من ترمز برید و به طرف دره به حركت درآمد. هر چه پیشوایان خودمان را صدا زدم، كمتر اثر دیدم. یكدفعه گفتم: ای ابوالفضل مسلمان ها، به دادم برس! بلافاصله گویا ماشین در زمین میخكوب شد و از مرگ حتمی نجات پیدا كردم. حالا آمده ام خدمت شما تا مسلمان بشوم و اسمم را هم ابوالفضل بگذارید.